-
118
سهشنبه 15 اسفندماه سال 1396 09:26
ی کی از داستان های ناموفق اعتقادی من بر میگرده به سالها قبل ، وقتی که نوجونی بیش نبودم .یادمه تو یکی از عصر ها که خونه تنها بودم به دلیلی که خاطرم نیست تصمیم گرفتم نماز و دعای درست درمونی با اوس کریم کنم و مسیر ماشین زندگی خودمو به راه صالحین و معتقدین بندازم و برای همین بود که بعد نماز هوس زیارت عاشورا کردم.قبلا...
-
117
یکشنبه 6 اسفندماه سال 1396 14:42
بزگترین حماقت/حماقتهای خود را با ذکر مثال توضیج دهید ؟؟؟
-
116
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1396 13:27
ق هقرا که میگن اینجای دنیاست که مرتیکه پیرسگ اتاق بغلی من با سمت مدیری در یک شرکت نفتی و ماشین و زن زندگی آنچنانی به کارآموزهای دختر شرکت که حتی جای نوه هاشم میتونن باشن رحم نمیکنه و نمیدونید بساط چه ماچ و موچی بغل گوشمون به راه انداخته. تف به این زندگی
-
115
شنبه 14 بهمنماه سال 1396 08:50
ب عضی روزها هست که آدم دلش از زمین و زمان پره! روزای که توامان استرس و دق دقه ست .روزهای که همش نگرانی برای روزهای آینده ست . روزهای که نیومده ولی قابل چشم پوشی هم نیست یعنی سختی هاش مشهوده و لازم داره جلو جلو به جنگشون بری .اما زیاد قوی نیستی و در تقابل با اون فقط خدا رو داری. میگن خدا کافی ست .باید اینو با تمام...
-
114
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1396 15:47
ب ازی دوباره شروع شده و از همون اول افتادیم در وقت اضافه خدا کنه که اینبار گل بزنیم
-
113
پنجشنبه 28 دیماه سال 1396 13:24
س لام ی دوباره میکنم به رویاها ، به آرزوها و خواسته دلم ، شاید که اینبار داستان از جای بهتری شروع بشه و راه بهتری به" سرانجام " پیدا کنه ...
-
112
چهارشنبه 27 دیماه سال 1396 15:57
ی ادم نمی آید که "ما" از کی اینقدر فقیر شدیم در همه چیز .فراموشم کردم که از کی "دل " و " دستمون " با هم تهی شد از آنچه بود و حتی اونچیز های که نبود اما قرار به بودنشون بود .خاطرم نیست اول دلمون بود که صفاشو باخت یا دستمون بود که روز به روز برکتشو ...اما خوب میتونم تصور کنم که مثل چشم باز...
-
111
شنبه 23 دیماه سال 1396 11:17
ت و زندگی همه ما باید "دوست" و "دوستی" های مثل دوستی های دوستان سریال "فرنز" وجود داشته باشه تا یکی از بهترین مزه های زندگی چشیده شده باشه.اینو خیلی از ماها به خودمون بدهکاریم ...
-
110
پنجشنبه 21 دیماه سال 1396 13:10
ب زرگترین ضعف آدما " تردید " ی هست که تو وجودشونه و مثل خوره سر بزنگای زندگی یقشون میکنه و باعث میشه تا یه قدمی هدفم اگه رفته باشن باز، پا پس بکشن و در آخر بازی رو باخته باشن.
-
109
سهشنبه 19 دیماه سال 1396 13:46
- م سلخ آرزوها ، دست یافتن به اوناست زمانیکه در لایه ها و اعماق وجودت، جا برای "آرزو "ی دیگه ای نمونده باشه ...
-
108
دوشنبه 18 دیماه سال 1396 10:31
ی ه لحظه های در زمان پیاده روی های هر روزه عصرم ، وجود داره که یهو یه" حس" خیلی "خوشایند"ی به دلم میشینه و منو از اون حالت بدو بدوی که دارم خارج میکنه ،گاهی منو با خودش میبره به گذشته های دور و نسیم ی از خاطره های بچگی به افکار میزنه و گاهی منو دل خوش کنکی برای حادثه لذت بخش میشه که تو تصوراتم...
-
107
چهارشنبه 13 دیماه سال 1396 14:07
ر وزگاری بود که دوست داشتنی ها ، ساده بود ودست یافتن بهشون به اندازه یه" اراده " فاصله بود.این "اراده" اگه هزینه زمانی زیادی هم داشت باز همین حس تلاش و "از ته دل خواستنش" به اندازه خودش لذت بخش بود و روزگار بچگی ما رو میساخت . یادش بخیر حالا بعد سالها که مثلا بزرگترو عاقل ترم علاوه بر دست...
-
106
دوشنبه 11 دیماه سال 1396 11:11
م ن به تماشای جهان ایستاده ام، در سکون . بی تحرک نظاره گر جریان روزمرگی و حوادثم و به این می اندیشم که دیر زمانی است که" جهان" مرده است. آن "حس" مرده است .آن "رفاقت " مرده است و به دخترک همسایه که با موهای صاف و چهره ای گلگون روزی از کنارم رد خواهد شد بی آنکه طراوت و درخشندگی نگاه ش برای...
-
105
یکشنبه 3 دیماه سال 1396 13:45
س ر کدامین دوراهی بود که من سر به هوا « ناخواسته و بی دقت مسیر رو اشتیاه گرفتم.کجای کار یادم رفت که در ماورای خوب و بد ظاهری جامعه و خواسته های آدماش ،ته دل این پسر چیز دیگی بود ،چیز دیگه ای میخواست .اصلا تو کدوم روز لعنتی یا شب تاریک بودکه خود واقعیمو فراموش کردم و قافیه رو به روزگار نامروت باختم و چرا و آخر چرا...
-
104
شنبه 7 مردادماه سال 1396 16:53
ب ا فرصت های که از دست رفتن و تغییرو تجربه ی متفاوت که رنگ باختن چه باید کرد؟ سوالی که جواب ش برای همه یکسان و یه مدل نیست ولی مطمئنا اون دست فرصت ها که دفعه دوم ی ندارن و این نداشتن دوباره شو از اعماق قلب و وجودت حس میکنی و بهش اطمینان داری برای دلت رخت اعزای میشه که قراره که تا لحظه جان دادن بهش فک کنی و حتی زمان هم...
-
خاطرات
شنبه 17 تیرماه سال 1396 08:10
ب زرگترین نفرینی که به بشر تحمیل شده ، همینه : خاطرات !
-
102
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1396 08:48
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی ت و این روزهای بهاری که لحظه ها در حجوم حادثه های زندگی به مرگ سریع محکومن . من سجاد ، در قامت " مرد " ی تنها و ناشناخته در حال سواری بر شعار "هر چه بادا باد" مشغولم و با تمام وجود جز قلبم به این سبک زندگی گرفتار! اما قلبم...
-
101
یکشنبه 16 آبانماه سال 1395 16:35
ب بین عزیز من؛ یه تفاوتی هست میان گزاره منطقی و گزاره عاطفی! شما یک بار بگی: «مجموع زوایای داخلی مثلث ۱۸۰ درجه است» من میفهمم و تکرارش اشتباهه، اما وقتی میگی: «دوستت دارم» فک کن خِنگم! هی بگو! هی بگو! جواد داوری
-
100
چهارشنبه 14 مهرماه سال 1395 08:12
ف صل عوض میشود جای آلو را خرمالو میگیرد جای دلتنگی را دلتنگی! #علیرضا_روشن پ.ن : و باز پاییز دوست داشتنی ...
-
99
سهشنبه 2 شهریورماه سال 1395 06:53
" م ی روم. اما بدانید تمام تلاشم را کردم تا بمانم..." دیوار نوشته یک سوری, پیش از ترک حمص
-
سندرم سی سالگی
پنجشنبه 24 تیرماه سال 1395 14:04
ب حران سی سالگی برای من نگاه به روزهای گذشته ای است که به شکل غیرقابل باوری خالی از هر گونه احساس آشنای ست.روزهای که انگار به سان ورزش بادی ناگهانی اعلام وجود کردن و حال و تصورمو از آینده رو به طرز وحشتناکی از ایده و عشق و هدف خالی کردن.روزهای که گذشته ان و منو در مرز حال و آینده تنها گذاشتن . این تنهایی بر خلاف گذشته...
-
95
چهارشنبه 23 تیرماه سال 1395 14:48
آ دمی بدون عشق ، نمی تواند زندگی کند ! ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ... ﻧﻪ ﺍﺯ ﻛﺴﯽ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﯽ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻳﺎﺩﻡ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ! ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩﻡ ، در ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩﻡ و ﺍﺯ ﻋﻤﺮﯼ ﻛﻪ ﺗﺒﺎﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ ، ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﺍﻡ ... ﻧﻪ ! ﺁﺩﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﻋﺸﻖ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﻛﻨﺪ ... کلیدر محمود دولت آبادی انتشارات فرهنگ معاصر
-
29 خرداد ، دکتر علی شریعتی
شنبه 29 خردادماه سال 1395 16:10
"... پیشرفت هر مذهبی بستگی به پیشرفت پیروان آن مذهب دارد..." مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی / ص ۶۶ 29 خرداد ، سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی
-
بزرگداشت عُمَر خَیّام نیشابوری
چهارشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1395 09:23
ف صل گل و طرف جویبار و لب کشت با یک دو سه اهل و لعبتی حور سرشت پیش آر قدح که باده نوشان صبوح آسوده ز مسجدند و فارغ ز کنشت عمر خیام نیشابوری پ.ن : عکس از هدی رستمی +
-
92
پنجشنبه 26 فروردینماه سال 1395 08:20
م ا هر کسی را طوری می کشیم؛ بعضی از آن ها را با گلوله بعضی از آن ها را با حرف و بعضی ها را با کارهایی که کرده ایم و بعضی ها را با کارهایی که تا به امروز برای آن ها نکرده ایم ! #داستایوفسکی
-
خودپسندی و غرور
یکشنبه 8 فروردینماه سال 1395 07:16
ت فاوت میان خودپسندی و غرور در این است که غرور، اعتقاد راسخ به ارزش فوق العاده ی خویش در زمینه ای خاص است، اما خودپسندی، خواستِ ایجاد چنین اعتقادی در دیگران است و معمولاً با این آرزوی نهان همراه است که در نهایت، خود نیز بتوانیم به همان اعتقاد برسیم. بنابراین، غرور از درون انسان نشأت می گیرد و در نتیجه، قدردانی مستقیم...
-
دلم میخواست...
دوشنبه 23 آذرماه سال 1394 09:23
وقتی شاطر عباس نان های داغ را توی دستهای #مهتاب میگذاشت دلم میخواست جای شاطر عباس بودم. وقتی مهتاب نانهای #داغ را لای چادر گلدارش میپیچاند دلم میخواست من، آن نانهای داغ باشم. وقتی مهتاب به خانه میرسید و کوبه ی در را میکوبید، هوس می کردم کوبه ی در باشم. وقتی مادرش نانها را از مهتاب میگرفت، دوست داشتم مادر مهتاب باشم....
-
89
پنجشنبه 7 آبانماه سال 1394 07:05
ه رکسی، در یک جای خاطراتش، روزی وجود دارد که در آن روز خیال کرده که چیزی را یا کسی را دوست دارد نه اینکه دوستش نداشته باشد، خیال کرده آن چیز را برای همیشه دوست خواهد داشت و آن را برای همیشه خواهد داشت. هرکسی در یک روزی از زندگی اش، یعنی یکی از آن روزهای کشدار که بوی خواب می دهد و خمیازه و شاید هم شبی، یکی از آن شب...
-
88
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1394 11:43
و باز این پاییز دوست داشتنی لعنتی ...
-
87
سهشنبه 28 مهرماه سال 1394 14:57
ما شعلهی شوق تو به صد حیله نشاندیم دامن مزن این آتش پوشیدهی ما را.... #وحشی_بافقی ت و دوره ای که اوج خنده مصداق بارز تمارض ه و لحظه در سرازیزی تکرار رو به فناست ، گپ چند دقیقه ای و تلفنی با کسی که زندگیش تصور جهنم در پهنای دنیاست،ولی هر دفعه صحبت کردن باهاش گل لبخند باشه به احساست باید گفت این فرصت در این دوره کسادی...