بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق
بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق

88

و باز این پاییز دوست داشتنی لعنتی ...

87

ما شعله‌ی شوق تو به صد حیله نشاندیم
دامن مزن این آتش پوشیده‌ی ما را....

#وحشی_بافقی


تو دوره ای که اوج خنده مصداق بارز تمارض ه و لحظه در سرازیزی تکرار رو به فناست ، گپ چند دقیقه ای و تلفنی با کسی که زندگیش تصور جهنم در پهنای دنیاست،ولی  هر دفعه صحبت کردن باهاش گل لبخند باشه به احساست  باید گفت این فرصت در این دوره کسادی واقعا که کیمیاست   ....

86

فصل عوض می‌شود
جـــای آلو را
خــرمالو می‌گیرد
جـای دلتنگی را
دلتنـــگی ...

علیرضا روشن