آدمی بدون عشق ، نمی تواند زندگی کند !
ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ...
ﻧﻪ ﺍﺯ ﻛﺴﯽ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﯽ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻳﺎﺩﻡ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ !
ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩﻡ ، در ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩﻡ و ﺍﺯ ﻋﻤﺮﯼ ﻛﻪ ﺗﺒﺎﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ ،
ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﺍﻡ ...
ﻧﻪ !
ﺁﺩﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﻋﺸﻖ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﻛﻨﺪ ...
کلیدر
محمود دولت آبادی
انتشارات فرهنگ معاصر
حقیقتا آدمی بدون عشق نمیتواند زندگی کند !
حقیقتا !!
چه عشق زمینی باشد چه آسمانی و چه حتی ساختگی رویای آٖدمی...
یه زمانی به عشق های افلاطونی علاقه مند بودم ولی روزگار یاد داد عشق اگر واقعی باشه فارغ از جنس ش حتما ترنم زیبایی رو برای زندگی ت در بر خواهد داشت و بدون اون حقیقتا عمری خواهد بود که صرفا طی شده است
من همهی عمر عاشق بودهام. همهی عمر. یک بار فکر کردم انسانی را که میپرستیدهام یافتهام. اما نه، آنقدر میخواستم باور کنم که گمشدهام را پیدا کردهام. که دروغهایم به ورطهام کشاند... اما من عاشق ماندم. الآن هم عاشقم و شاید به امید اینکه معشوقم زا بیابم تا بتوانم با تمام و جسمم، با تمام کلمات و لمسها، بپرستمش. و همین امیدِ زجر آور، نمیگذارد زندگی نکنم.
با تمام وجود معنای امید زجر اور میفهمم چون در این ورطه نابودی از معدود امیدهای زندگی کردنمه