در تمام این سال های زندگیم سوال های بود که مثل خوره روحم رو برای پیدا کردن پاسخش خورده!برای چی زندهام؟ چقدر موفقیت کافیه؟ توی کدوم نقطه دیگه نجات پیدا کردم؟ این رو با هر درجازدن از خودت میپرسی، با هر ملال تکراری و با هر اضطراب دوبارهای
اما کسی چه میدونه؟ شاید تمام عمر سئوال رو اشتباهی پرسیدم، شاید موضوع این نیست که برای «چی» زندهام، شاید باید پرسید برای «کی» زندهام؟ تا وقتی هنوز آشنایی هست همهی ترسها همون قبلی هاست.