بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق
بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق

167


بی قراری

                                            photo by : katedanson.com

بدنیا اومده بودم.عقربه های ساعت 10:30 صبح رو در پنجشنبه ای در اوسط اخرین ماه از دوست داشتنی ترین فصل بچه ها رو نشون داده بود که من چشم هام رو به دنیایی بزرگتر از تمام اونچیزی که میشد تصور کرد،باز کرده بودم.حتمابرای همین بوده که همیشه پنجشنبه ها  در این حول و حوش ساعتی یه حس غریب و دوست داشتنی دقیقا مثل یه اتفاق ناگهانی خوب، روحمُ لبریز میکنه ولی اگه قرار به این باشه چرا حسی دوست داشتنی؟حتما منم مثل همه بچه های دیگه گریان بدنیا اومدم درحالیکه کسی برای ورود به این چلنج "زندگانی"نظری از من نپرسیده و برای این فرصتی که داده شده درخواستی رد نکرده ام.

ماه ها ،فصلها و در امتدادش  سپری شدن سالهای زیادی رو به چشم دیدم  و من بزرگ شدم.خندیدم همانطور که گریه ها کردم.بازی کردم همانطور که بازی ها دیدم.وبه این  چلنج زندگانی ادامه دادم درحالیکه دنیایکه به اون وارد شدم همچنان بزرگتر از دایره تصورات من برای به آزمون و امتحان کشوندنم باقی مونده و من در اندیشه اینکه از هزار بلای طبیعی ، جانِ سالم به در می‌بریم که دستِ آخر یک رفتن ؛ جان به لبمان کند ...

The beatles-yesterday

166


?How did it get so late so soon” 

 Dr. Seuss

Instagram photo by @magicalbnw

  برای دوست داشته شدن و دوست داشتن چیزی بیشتر از قائده "اکتساب " و "یاد گرفتن" لازمه.چیزی ورای استعداد و توانایِ به منصه ظهور رسوندن استعداد .چیزی بیشتر از "تلاش" و بالاتر از همتی که خرج دوست داشتن و دوست داشته شدن میشه ! و این قائده هرچقدر از دوست داشتن به دوست داشته شدن حرکت میکنه ،پر رنگ تر میشه ،وبرای این "خواستن" دوست داشته شدنِ "لعنتی" حتی با دادن بیشترین هزینه ها تضمینی به داشتن ش نخواهی داشت که اونجوریکه دوست داری ،اونجوری که براش تلاش کردی و اونجوری که براش زندگی کردی و شاید از همه تلخ تر اونجوری که بهش "نیاز" داشتی ، دوست داشته شده باشی و زمان مواجه شدن با این قائده متوجه میشی که+گاهی که دل از دست دیده دلگیر می شود ، گاهی که دل زنجیر می شود ، گاهی که انتظار تقصیر می شود  ، گاهی که نیاز تقصیر می شود و گاهی چه زود دیر می شود...

Moein - Be Yade Sousan

165



“And now these three remain: faith, hope and love. But the greatest of these is love.”

 

Anonymous, Holy Bible: King James Version 



      همیشه با خودم فک میکنم لحظه ایکه باید میان ایمان و امید و عشق  به انتخاب برسم کدوم رو انتخاب می کنم؟ همیشه فک میکنم آدم های که به هر یکی از این سه گزینه میرسن ،چه چیزی در اعماق وجودشون ،متفاوت کرده اونا رو،  و اینکه من ،چقدر تنهام که لافکادیو وجودم منو به قرابت در هر سه گزینه میبره و چقدر شیدام برای آدم های هر سه گزینه ...

من ،وجودم عشق است. باورم ایمان و  قلبم حتی  در تاریک ترین تاریک خانه هایش باز روشن به شعله های امید . من ، نه منم ! و در این میان گریستن و خنده ام توامان...


brand_x_music-eternal_flame