بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق
بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق

213

  

  این جمله قصار گونه ایلهان برک چقدر درسته که میگه " یک انسان اگر بخواهد حتی با صدایش هم می تواند در آغوشت بگیرد ".مثلا  خود" من "در  غروبی دلگیر که غرق  در یکی از بی شمار آشوب های زندگی به خود می پیچم و از استیصال این "حال" هم آغوش سخت و تنگ ترین لحظه هام اما تنها شنیدن صدای  "یک نفر" مثل کاری که دگزامتازون با درد میکنه  همه اون "حالُ" رنگ می بازونه و به وجدم میاره و از فاصله ی دور و از پشت این سیم های سخت مخابرات در حالیکه به  آغوش م گرفته  ،ذهن و روحمُ به نوازش می گیره  و تحمل این غروب رو راحت تر میکنه ...

       و بعد ترها که به آدم پشت تلفن فکر می کنم میبینم این "یک نفر" نه معشوقه است و نه پارتنر ی  پایبند به ظن "قانون" در  شناسنامه  ،تنها "یک دوست" که سالهاست از آخرین باری که دیدمش گذشته  و این دوستی حاصل آلوده نبودن" مالنا اسکوردیای"* تنها و زیبا در هوس" رناتو آموروسو" شیفته در لحظه "نیاز" است .کمکی که ابتدا  او را از مخمصه ای سخت نجات داده و حالا و در دورترین روزها از اون لحظه ها از پشت سیم های سخت مخابرات  مرا ...!


* اسامی از  فیلم Malèna 

Empyrium - Where At Night The Wood Grouse Plays

بعد نوشت : موسیقی این آهنگ فقط "شفا" میدهد !!

212


روز پاییزی میلاد تو در یادم هست

...

یادم هست …… یادت نیست


Shahyar Ghanbari - DelRikhteh

...  راوی حکایت باقی ست

 

ادامه مطلب ...

211

بی قراری


دریا را نمی‌شد

تانکر تانکر به شهر آورد
همینطور شهر را نمی‌شد
کامیون کامیون به ساحل برد ؛
عمر مردی که
دریا و شهر را
یکسان دوست داشت
در جاده گذشت.

»یونان«

Hallatar _ My Mistake