بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق
بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق

271

به هر طرف نگاه میکنم  و یا هر جور فک میکنم "هر کسی گوید سخن از عشق را نتواند که دلی از تو برد" با این حال در این وادی زیبای اردیبهشت هر کَس به اندازه جام وجود خودش سخن به زبان میاره و عشق را زندگی میکنه  و این برای من تنها خلاصه میشه در یاداوری این شعر کوتاه ، که اولین بار 9 اردیبهشت 88 باهاش مواجه شدم :


  " و اردیبهشت یعنی عاشقیت دوباره و هی دوباره و بوسه های گاه و بی گاه و آغوشهای نابهنگام و دل باختن های ناگاه... و اردیبهشت یعنی تو که در من رخنه کردی همچون عطر بهار نارنج"


پ.ن : برای همه تون عاشق شدن رو آرزو میکنم .

 

ادامه مطلب ...

اردیبهشت یعنی بوی تو

و اردیبهشت یعنی عاشقیت دوباره و هی دوباره

و بوسه های گاه و بی گاه

و آغوشهای نابهنگام و دل باختن های ناگاه...

و اردیبهشت یعنی تو که در من رخنه کردی

همچون عطر بهار نارنج ...


پ.ن 1 : فقان از این خاطرات عمر گذران .

پ.ن2:چه زود دیر شده است از 9ام اردیبهشت ماه 1388 که در سکوت دوست داشتنی شبانه ام شعر بالا رو از وبلاگی دوست داشتنی در ورد پرس  آپ کردم.وبا انتشارش از طرف تمام دوستهای خوب مجازی آن دوره تبریک عاشقی شنیدم و من "جوان" در انکار واقعیت می گفتم این فقط یک "کپی" است ولی واقعیت این بود که این کپی ناخواسته و غیر برنامه ریزی شده از دل پسری بود که عاشقی بلد نبود ولی عاشق به "اردیبهشت" بود، عاشقِ "عاشق " شدن بود و فرصتش بود و دنیاش هنوز تار و سیاه نبود و هر چه بود و نبود ، بکر و تازه و دوست داشتنی بود ...