بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق
بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق

272


  پاک باید داشت سه چیز رو  : جسم ، لباس و خیال ... و صد افسوس که برای من سومیُ روزگارآموزگار شد و هزینه ای که بحساب گذاشت  گذاف بود و قابل توجه ! حالا در این وادی بی سر و ته روزگار  یکی از معدود بال های پروازم آلوده است به مایعی کدر و سنگین  که از توان پرواز خیالم در سراپرده موازی عالم های واقعی و غیرواقعی کاسته و درد و سنگینی ش بر شانه هایم مانده و تجسم فراز و فرود های همیشگی رو به رویای دست نیافتنی تبدیل کرده و از هم جان کاه تر ، نجات یافتن ازش رو محال بروز داده و این ذهن از رونق افتاده رو به هپروت نازیبای نیستی سوق داده و سقوطی که هر لحظه به "نیستی" نزدیک شده است ...

یاد باد روزگار خوش پرواز در آسمان نامتناهی خیال و داستان های پر طمطراق گذشته از دست رفته ...


نظرات 2 + ارسال نظر
Marzi دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 04:09 ق.ظ http://rozegaremarzi.blogsky.com

مایع کدر و سنگین یعنی چی؟ طوری شده؟؟؟
اگر منظورت از این جملات این بود که دست روزگار و اتفاقاتش خیالت رو به خودش مشغول کرد و اسیرشی و نمیتونی اونو بقول خودت پاک کنی ،
به نظرم میشه و میتونی! شاید فکر کنی سخته ولی نه. میتونی.
کافیه بجای گذشته ها و خیالهاش ، خیالهای جدید و زیبا برای خودت دست و پا کنی. چه بسا با این خیال جدید حس بودن و شاد بودن برات به اوج برسه. کسی چه میدونه آینده قراره چی بشه؟!
منتظر نشو شادی و آرامش و آسودگی از آسمون بیوفته. دنبالش بگرد.

منم زیاد کندوکاو میکنم. سراغ هر موضوعی میرم تا ذهن و روح و جسمم آروم بشه.
موفق باشی

ممنان

بهامین سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 07:09 ق.ظ http://notbookman.blogsky.com

کافیه به اوج فکر کرد، راه پرواز خودش نمایان میشه.

مطمئنی؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد