بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق
بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق

180

“Don't cry because it's over, smile because it happened.”

- Dr. Seuss 

غربت من در "حال" و عطشم برای "گذشته" داستان دلتنگی ست .نه اینکه نپذیرفتن "فقدان" از دست رفته ها ورای باور و اعتقادم  به جریان زندگی  باشه اما طمع گس و دوست داشتنی که چشیده شده و اونچیزی که جز "خاطره " هاست سخت دلتنگ کننده ست.

چند روزی که گذشت بی اراده و به ظاهر بر خلاف خواستم (به خاطر تاثیری که می پذیرم) در حال چرخ در وبلاگ نویس های دوره 84 به بعد بودم دوره ای که خودم شروع کردم و جرقه خاطره هام شروع شد .ولی به روز نبودن،حذف شدن  وبلاگها نارحت کننده بود و انصافا "درد" داشت .اونچیزیکه که به عصر طلایی وبلاگستان فارسی ضربه زد به غیر از تغییرات درونیات خود نویسنده ، پیدایش "گودر" دوست داشتنی  و فیلتر شدن وردپرس و بلاگ اسپات و اختلالات بلاگفا بود و بعدها که شبکه های اجتماعی رونق بیشتری گرفت در واقع شیپور اتمام دوره ای بود که تنها میشه در خاطرات پیدایش کرد .با این وجود دوباره نوشتن یکی از اون وبلاگ نویس های قدیمی و بعد اون دیدن ادامه دادن یکی دیگه از اون قدیمی ها در این سالها در این بازار داغ نامیدی ،روزنه ای از نوری بود که ظاهرا من تنها نیستم  و هنوز آدمای هستن که این عصر جدید رو به مبارزه بطلبند...

(George michael-Careless whisper(Nostalgic

 

 به رسم خاطره بازی هم شده متن موزیک به همراه ترجمه یکی از جاودانه ترین موسیقی های جورج میشل (دانلود در لینک بالا) که برای دهه شصتی ها و هفتادی ها یک نوستالژی خاطره انگیز خواهد بود


I feel so unsure
احساس دودلی دارم

as I take your hand and lead you to the dance floor

درحالیکه دستت را گرفته و به سمت سکوی رقص هدایتت می‌کنم

as the music dies

وقتی موسیقی پایان می‌یابد

something in your eyes

چیزی در چشمانت

calls to mind a silver screenand all it’s sad goodbyes

پرده‌ی سینما و تمام بدرود‌های غمناک آن را یادآوری می‌کند

I’m never gonna dance again

نمی‌خواهم دوباره برقصم

guilty feet have got no rhythm

پاهای گنهکار ریتمی ندارند

though it’s easy to pretend

گرچه وانمود کردن آسان است

I know you’re not a fool

می‌دانم که تو احمق نیستی

I should have known better than to cheat a friend

باید به چیزی بهتر از گول زدن یک دوست

and waste a chance that I’d been given

و از دست دادن شانسی که به من داده شده بود فکر می‌کردم

so I’m never gonna dance again

پس نمی‌خواهم دوباره برقصم

the way I danced with you

آن گونه که با تو رقصیدم

time can never mendthe careless whisper of a good friend

زمان هیچ‌گاه نمی‌تواندنجوای بی‌احساس دوست خوب را ترمیم کند

to the heart and mindignorance is kind

برای قلب و ذهن بی توجهی مهربانی است

there’s no comfort in the truth

راحتی‌ای در حقیقت وجود ندارد

pain is all you’ll find

درد تنها چیزی است که یافت می شود

I’m never gonna dance again

دیگر نمی‌خواهم دوباره برقصم

guilty feet have got no rhythm

پاهای گنهکار ریتمی ندارند

though it’s easy to pretend

گرچه وانمود کردن آسان است

I know you’re not a fool

می‌دانم که تو احمق نیستی

I should have known better than to cheat a friend

باید به چیزی بهتر از گول زدن یک دوست

and waste a chance that I’d been given

و از دست دادن شانسی که به من داده شده بود فکر می‌کردم

so I’m never gonna dance again

پس نمی‌خواهم دوباره برقصم

the way I danced with you

آن گونه که با تو رقصیدم

tonight the music seems so loud

امشب موسیقی بسیار بلند به نظر می‌رسد

I wish that we could lose this crowd

کاش می‌شد از دست این جمعیت رهایی یابیم

maybe it’s better this way

شاید اینگونه بهتر باشد

we’d hurt each other with the things we want to say

چون ممکن است با چیزهایی که می‌خواهیم به یکدیگر بگوییم، یکدیگر را آزار دهیم

we could have been so good together

می‌توانستیم با یکدیگر خیلی خوب باشیم

we could have lived this dance forever

می‌توانستیم این رقص را تا ابد ادامه دهیم

but now who’s gonna dance with me

اما حالا چه کسی می خواهد با من برقصد

please stay

لطفاً بمان

I’m never gonna dance again

نمی‌خواهم دوباره برقصم

guilty feet have got no rhythm

پاهای گنهکار ریتمی ندارند

though it’s easy to pretend

گرچه وانمود کردن آسان است

I know you’re not a fool

می‌دانم که تو احمق نیستی

I should have known better than to cheat a friend

باید به چیزی بهتر از گول زدن یک دوست

and waste a chance that I’d been given

و از دست دادن شانسی که به من داده شده بود فکر می‌کردم

so I’m never gonna dance again

پس نمی‌خواهم دوباره برقصم

the way I danced with you

آن گونه که با تو رقصیدم

(now that you’re gone)

حالا که تو رفته‌ای

now that you’re gone

حالا که تو رفته‌ای

(now that you’re gone)

حالا که تو رفته‌ای

what I did’s so wrong

کاری که من کردم خیلی بد بود

so wrong

خیلی بد

that you had to leave me alone

که مجبور بودی (شدی) من را تنها بگذاری

..............................................................................................
نوستالژی :
آنه
تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت
وقتی روشنی چشم هایت
در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود.
با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات
از تنهایی معصومانه دست هایت…
آیا میدانی که در هجوم درد ها و غم هایت
و در گیر و دار ملال آور دوران زندگی‌ات
حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود…؟
آنه
اکنون آمده ام تا دست هایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری
در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی
و اینک آن شکفتن و سبز شدن
در انتظار توست… در انتظار توست….
امیدوارم لذت ببرید...

نظرات 2 + ارسال نظر
بهامین سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1397 ساعت 10:43 ق.ظ

من از سال ۹۰ وب نویسی را شروع کردم و تواوج مشکل بلاگفا تمام مطالبمم حذف شد ،درنهایت این نکته قانعم کرد که درسته مطالب پاک‌شده اما گذشته تو ذهن من همچنان هست.
موسیقی هم چون همیشه ،گوش نواز

گذشته، جای خوبی برای بازدید کردن است،
اما جای خوبی برای ماندن نیست…!

"گذشته، جای خوبی برای بازدید کردن است،
اما جای خوبی برای ماندن نیست…!"

اینو بارها به خودم میگم و تکرار میکنم ولی امان از دل و ذهن زبون نفهم

بهامین سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1397 ساعت 01:55 ب.ظ

الهی
شاید اینطور بشه قانعش کرد دل و احساس رو
به روزهایی که از دست داد فکر نکنه و
به این فکر کنه که چه روزهایی رو نباید از دست بده.


الهی حال دلتون خوش باشه:)

چه روزهایی رو نباید از دست بده.
چه روزهایی رو نباید از دست بده.
چه روزهایی رو نباید از دست بده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد