بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق
بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق

159

" این چه رازی است که آنچه را که می خواهیم فراموش کنیم ، دائما به یاد می آوریم..."

کورمک مک کارتی.

و باز خاطره ای از این کودکی دوست داشتنی " لعنتی" درتنهایی تاریک خانه اتاقی تسلیم شده در حجوم سکوت ، بال زنان در اتاقم می چرخد و می چرخد و چشمانی انباشته از تاریکی اتاق را به نمایش این زیبای قدیمی  وا میدارد و ذهنم را به لحظه ای دوست داشتنی می برد و قلبم که دوباره به تپش می افتد و احساسی که دوباره از "خواستن" ،طغیان میکند و دوستی قدیمی دو نفره  ای  در بهترین همسایگی دنیا  و در با شکوه ترین لحظه از لحظه ها  را به خاطر می آورد که به ناگاه  از شکاف کلید در که تنها روزنه روشنایی این تاریکی است بیرون میزند و منی که دوباره در اتاقی تاریک تنهایم...

نظرات 3 + ارسال نظر
بهامین پنج‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 12:13 ب.ظ http://notbookman.blogsky.com

خیلی اوقات مرور خاطره ها و گذشته های که حتی قصد به فراموش کردنِش داشتیم خوبه اما بغض و حس بد ِ بعد از اون نه :(

همیشه آخرش همینه هرچقدر خاطره بهتر بغض ش بیشتر

بهامین پنج‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 12:19 ب.ظ http://notbookman.blogsky.com

گذشته، جای خوبی برای بازدید کردن است،
اما جای خوبی برای ماندن نیست…!

اصلا جای خوبی برای موندن نیست علی الخصوص که دیگه هیچجوری قابل دسترس نیست ولی یکی باید بیاد اینو هالی این دل بی مروت و این ذهن سختگیر بندازه

...... جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 10:07 ق.ظ http://naghooseeshgh.blogsky.com

و من عجیب با شما موافقم
دل زبون نفهمه ......

بله بله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد