آخرین تلاش ها رو هم میکنم که به رسم قدیمی و دوست داشتنی ، درکنار عکس ی معرکه و ناب و شاید مازوخیسمی عاشقانه! متنی عاشقانه در این روزهای بی عشق بذارم و لذت ش ببرم که سایت اپلودم ارور میده و باز نمیشه و یادم میندازه حکایت ما همان است که گفت" چون مور آن زمان که فِتَد در خُم شراب/حال حیات هست و مجال حیات نیست " و باز من با تبسم ی به لب -از لج این زنده مانی -راه عوض میکنم و بجای دیدن و خوندن عاشقانه ای بکر به شنیدن این نوای ناب "نامجو" پناه میبرم ...
پ.ن : بیت بالا از جناب امیرحسین لهیاری.
پ.ن2: در وبلاگی از قانون مورفی سخن رفته بود و هیهات که برای من هم در این لحظه تکرار شد ...
بعضی وقتا اگر تلاش میکنی و نتیجه نمیگیری
شاید تو جای بد و نادرستی قرار گرفتی
جای درستتو پیدا کن
و جاتو عوض کن
همه چیز جور میشه
+محسن نامجو ،عالی بود.
تقریبا مطمئنم که باید جامو عوض کنم در مورد نامجو هم بهترین اهنگی بود که ازش شنیدم
باید بگم انتخاب موزیک "ها"عالیه.
"اینکه گفتید تو این روزهای بی عشق متنی عاشقانه کنار عکس بذارید و لذتش رو ببرید یا همچین چیزی"عجیب چسبید !
ما هم "عجیب" لذت میبریم