بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق
بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق

سندرم سی سالگی

سکوت شبانه - بحران سی سالگی

  



  بحران سی سالگی  برای من نگاه به روزهای گذشته ای است که به شکل غیرقابل باوری خالی از هر گونه احساس آشنای ست.روزهای که انگار به سان ورزش بادی ناگهانی اعلام وجود کردن   و حال و تصورمو از آینده رو به طرز وحشتناکی از  ایده و عشق و هدف  خالی کردن.روزهای که گذشته ان و منو  در مرز حال و آینده  تنها گذاشتن . این تنهایی بر خلاف گذشته یه حس  به تمام معنا پوچ ه ! روزهای هست که چیزای که میخوامو دوست ندارم و چیزای رو که نمیخوام در اوج اهمیت ،  برام بی اهمیت ه .حتی همین دوست داشتن و نداشتن رو نسبت به اتفاقات زندگیم از دست دادم و در این بحران دغدغه های  بی شمار و تمام نشدنی ، اتفاقات از  حیث احساس  سقوط کردن و به یه حالت میکانیکی  برای دفع اونا خلاصه شدن .

گذشت ایام، سندرم سی سالگی به من رسونده و مثل سرطانی که در تمام بدن پخش میشه ، در حال شاخه و برگ دادن ه و بطور ترسناکی تبدیل به اینه ای شده که هبوط  از بهشت جوانی رو به جهنم دهه سی سالگی  در حال به رخ کشیدنه ...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد