یه لحظه های در زمان پیاده روی های هر روزه عصرم ، وجود داره که یهو یه" حس" خیلی "خوشایند"ی به دلم میشینه و منو از اون حالت بدو بدوی که دارم خارج میکنه ،گاهی منو با خودش میبره به گذشته های دور و نسیم ی از خاطره های بچگی به افکار میزنه و گاهی منو دل خوش کنکی برای حادثه لذت بخش میشه که تو تصوراتم قراره بسان پیشامدی "یهوی" در آینده ای نامعلوم باشه و به سراغم بیاد ولی اون چیزی که هست اینکه بی مقدمه ،بی برنامه ریزی ،بی چشم داشت و انتظار و "یهوی" نصیبم شده که این در دوره زمونه "غیر یهوی های غیردوست داشتنی " یا همون "عصر فقدان پیشامدهای اتفاقی و دوست داشتنی " خودش غنیمتیه !
من در این فقدان ناخوشایند اتفاقات یهوی و دوست داشتنی ، به این چند لحظه ها ، دل شادم و این خود روایتی دیگر است ....