-
۳۰۳
یکشنبه 10 فروردینماه سال 1404 22:23
زمانی که هیچکس صبح ها بیدارت نمیکند و زمانی که هیچ کس شبها برای تو صبر نمی کند و زمانی که میتوانی هر کاری میخواهی انجام دهی چه صدایش میکنی؟ آزادی یا تنهایی؟! چارلز بوکفسکی
-
302
پنجشنبه 12 مهرماه سال 1403 08:04
ح یف از دلی که با ماست ، آه از کسی که ماییم کلیم کاشانی
-
301
پنجشنبه 29 شهریورماه سال 1403 14:52
د لتنگ خاطراتی ام که هرگز نساختیم، زیبایی هایی که هرگز ندیدیم، آغوش هایی که منعقد نکردیم و حس های بکری که دیگر فرصتی برای تجربه شان نداریم...
-
300
سهشنبه 19 تیرماه سال 1403 18:09
ک ورتاسار میگفت از بین تمامی احساساتی که داریم ، تنها چیزی که واقعا متعلق به ما نیست ، امید است . امید متعلق به زندگی است ، این خود زندگی ست که از خود دفاع میکند .
-
299
دوشنبه 4 تیرماه سال 1403 17:37
م یوه ممنوعه هیچوقت سیب نبود !
-
298
شنبه 2 دیماه سال 1402 00:06
ی ه جایی وسطهای زندگی، میرسی به اون دردی که رضا قاسمی میگه: «دردی هست که هرکسی نمیشناسدش: اینکه از فرط برخورداری هیچ دیداری در تو آتشی برنیانگیزد و در ابتدای هر دیدار، انتهایش را مثل کفِ دست ببینی. آنوقت میگردی پی کسی که نیست، یا اگر باشد آسان به چشم نمیآید، یا اگر آمد، مال تو نخواهد بود. آن وقت است که متوجه...
-
۲۹۷
یکشنبه 26 آذرماه سال 1402 21:30
ج انا سخن از دل ما می گویی : زمانی نوشته بودم «ما افسرده نیستیم، فرسودهایم». حالا اما رسیدهام به این که فرسودگی شیب دقیقی دارد به افسردگی. چرا؟ چون وقتی فرسودگی آغاز میشود تمام توش و توان آدم میرود برای سرپا ماندن؛ دیگر برای کیفیتِ ماندنت جان نداری و نبود کیفیت، پرتابت میکند به افسردگی.
-
296
دوشنبه 13 آذرماه سال 1402 12:16
د ر فرازی جناب فاکنر فرموده اند که به یک جایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی رنج را نباید امتداد داد. -چگونه جناب فاکنر ؟ چگونه؟
-
295
شنبه 4 آذرماه سال 1402 16:59
ه میشه فکر میکردم برای مردن باید پیر شد ولی خب خوبی طول عمر اینکه خیلی صادق و شفاف بهت یادت میده اغلب ادمها قبل از رسیدن مرگ جسمیشون می میرن مثل زمان های که درصدد فراموش کردن کسائی هستیم که روزگاری جگر گوشه ی ما بودن ...
-
294
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1402 09:28
خ اطرم نیست این رو اینجا گفتم یا که نه ،اما حقیقتی هست که میگه " چیزی که آدمو غرق میکنه زیر آب رفتن نیست از زیر آب بیرون نیامدنه " .جمله قابل تاملیه ، نه؟!!!
-
293
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1402 07:16
ج ناب ابراهیم خان منصفی فرموده اند که : "باز هم گٌذار من به خونه ای بنام شب رسیده است " آی ابراهیم خان ، آی ...
-
292
دوشنبه 12 تیرماه سال 1402 07:21
ص بح شروع الاکلنگ حادثه های ریز و درشت روزمره ایه که مدت هاست که چسبندگی روزهای سرخوشی گذشته رو از دست داده اما در کنار این برای من -شاید بخاطر افزایش سن- روایت تصور و فکر چیزهایکه شاید قسمتی از اون رو شاملو به این زیبایی گفته : - در مردگانِ خویش نظر میبندیم با طرحِ خندهیی، و نوبتِ خود را انتظار میکشیم بیهیچ...
-
زمستان است بی برگی بیا ای باد نوروزم ...
شنبه 27 اسفندماه سال 1401 08:29
ح رفهای زیادی نگفته باقی مونده و مثل تمام چیزهای خوبی که تموم میشه ناراحت کننده ست که در جنگ با دیو سیاه حاکم ، رنگ و رخساره از نوروز و سال نو و هیاهوی شب عید مثل خیلی چیزای خوب دیگه قافیه رو باخته و من در این وانفسای به تنگ اومده سال 1401، این خاطر پریشون رو به این بند پینه میزنم که شاید فردا روز دگری آید ...
-
290
شنبه 28 اسفندماه سال 1400 18:50
د ر قسمتی از نامه ای که کافکا تو اون عروسک برای دخترک به جا گذاشته بود نوشته بود : "هر چیزی را که بدان عشق می ورزی ، احتمالا زمانی از دست خواهی داد اما عشق به طریق دیگری به تو باز خواهد گشت " ولی این لافکادیوی درون یاد اوری میکنه که با اینکه کافکا اشتباه نکرده بود و این عشق به طریق دیگری باز خواهد گشت اما...
-
289
دوشنبه 26 مهرماه سال 1400 18:14
د ر تمام این سال های زندگیم سوال های بود که مثل خوره روحم رو برای پیدا کردن پاسخش خورده!برای چی زندهام؟ چقدر موفقیت کافیه؟ توی کدوم نقطه دیگه نجات پیدا کردم؟ این رو با هر درجازدن از خودت میپرسی، با هر ملال تکراری و با هر اضطراب دوبارهای اما کسی چه میدونه؟ شاید تمام عمر سئوال رو اشتباهی پرسیدم، شاید موضوع این نیست که...
-
288
سهشنبه 11 آذرماه سال 1399 10:46
ق رار به پذیرش اختیار و یا اجبار برای این زندگی باشه مطمئنا اگه خودکشی نبود ، در فهم من جز "اجبار" چیز دیگه ای چرخ های زنگ زده و زوار در رفته ش ، زندگی رو عقب جلو نمی بره . اینکه بدبختی های زندگی تو احتمالا از بدبختی های خیلی از زندگی های دیگه کمتره فقط یه تقلای نامید کننده برای دادن یه امید واهیه که فراموش...
-
287
چهارشنبه 5 آذرماه سال 1399 14:17
ز یاد با حرفایی که بهم میزنن تنها میمونم، زیاد با حرفایی که بهت میزنن تنها نمون ...
-
286
پنجشنبه 23 مردادماه سال 1399 12:58
ج ای خوندم که " میشه برای رفتن به تختخواب تصمیم گرفت ، ولی برای خوابیدن نه " حالا مشکل فکر کردن به مقولاتی مثل خوشبختی و بدبختی اینه که عملا بر اساس استانداری محاسبه میشه که نیست ، مثل اینکه قدرت خریدت رو بر مبنای موجودی حساب همسایه ت محاسبه کنی ،مطلاقا بی معنی و بی فایده،درحالیکه هیچ متر و ملاکی بجز واقعیت...
-
285
چهارشنبه 22 مردادماه سال 1399 11:45
ی ه جای در نیمه شب در پاریس ودی آلن هست که میگه"نوستالژی بازی ، یعنی انکار زمان دردناک فعلی " ! در واقع چیزی که گذشته را خواستنی و حسرت آلود میکنه ، نارضایتی از اکنون است .نارضایتی که تا پای از بین رفتن مرز واقعیت و خیال پیش میره چون تحمل این "اکنون" خیلی سخت تر از گم شدن در گذشته ایست که حتی به...
-
284
سهشنبه 7 مردادماه سال 1399 15:31
ج ناب دژاوو (تلگرام) جای توییت کرد که " ارزش وقایع در مدتشان نیست در شدت شان است . برای همین برخی لحظات فراموش نشدنی ، برخی حوادث توضیح ندانی و برخی انسان ها قیاس ناپذیرند. " و از نظر من تنها جامانده این قصار در بازگوی زمانش هست .اینکه این" شدت " زمانی برات اتفاق بیفته که دیگه رمقی نمونده نهایت...
-
283
دوشنبه 6 مردادماه سال 1399 17:13
ب ه روایت آدورنو " زندگی بد را نمی توان خوب زیست " و این کابوس پوچ و حال بهم زن این روزای"زندگی" ، در واقع تفسیر واقعی این روایت تجربه شده است .چرا که اگر هم بخوای و تلاش کنی که وقعه ی به این شرایط ندی و جدا از این "کابوس زنده "به نوع دیگه ای از زندگی بچسبی باز اون رهات نمیکنه و در هر...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 تیرماه سال 1398 10:18
د اریم تو مملکتی زندگی می کنیم که از کوچکترین حقوق اولیه هم محرومیم .مملکتی که یه روز از خواب پا میشی و میبینی صفحه وبلاگت تبدیل شده به یه صفحه غریبه و ناآشنا بدون اینکه کسی ازت اجازه گرفته باشه . بله به همین سادگی مدیران بلاگ اسکای گند زدن به این تتمه حس نوستول و خوشایند وبلاگ نویسی که از عصر طلایی وبلاگستان فارسی...
-
281
پنجشنبه 6 تیرماه سال 1398 08:47
I won't, I won't, I won't cover the scars
-
280
سهشنبه 4 تیرماه سال 1398 12:20
چ ی بود این چادر گل گلی ها عصر کودکی که دخترها سر می کردن ، یعنی اونقدری که اینا تحریک کننده بود و دخترا رو جذاب می کرد این آلاگارسون کردن های امروزی ها نمیکنه !
-
279
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1398 11:32
ک ریشتوف کیشلوفسکی عزیز جای فرمودند : " تا دلتان بخواهد ابزار و وسایل ارتباطی داریم ، اما ارتباطی با هم نداریم .فقط اطلاعات به هم منتقل می کنیم . " اما به نظرم امروزه دیگه ما اطلاعات هم منتقل نمیکنیم یعنی نمیخوایم که منتقل کنیم تا شاید بواسطه این بی خبری کیفیت ارتباط هامون از مداخله و انتقاد و حتی توصیه و...
-
278
یکشنبه 19 خردادماه سال 1398 08:44
ک سی که تا به حال هیچوقت به درد خودش نخورده چطور قراره به درد یکی دیگه بخوره؟!
-
277
جمعه 17 خردادماه سال 1398 09:45
ز مان های هست که دیگه تو دیر نرسیدی و تنها تمام اون چیزهای خوب زود از دست رفته، اونقدری زود که حس گنه کاری همیشگی بخواد سراغت بیاد
-
276
جمعه 17 خردادماه سال 1398 08:55
ب ا فاصله زیادی بزرگترین باگ خلقت پیدا کردن دوست واقعیه ،دوستی که بشه باهاش تمام اون زمان های مشمئزه کننده روزمرگی ها رو پر کرد و در کنارش خود واقعی بود بدون ترس و وهمی از حرف ها و سوتفاهم ها ... تو دنیای واقعی که اون معدود ادمهای هم که دوست بودند از دست رفتن ،کاش شما مجازی ها لااقل در دسترس بودید...
-
275
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1398 09:57
ی ادت باشد هزار سال دیگر هم بگذرد این دنیا با همه وسعتش یک بدهی بزرگ به من دارد ، و آن تویی
-
274
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1398 13:02
ک م خیلی بیشتر از هیچ است! دو راهی،هرچه که باشد،دو راه است. زمانی که روبروی یک دوراهی ایستاده ای :گفتن یا نگفتن ، رفتن یا نرفتن ، فکر می کنی انتخاب یک از بین دو سخت ترین کار ممکن است.آدم گاهی یادش می رود که چند گزینه داشتن خیلی بهتر از بی گزینه بودن است Overhang