ح رفهای زیادی نگفته باقی مونده و مثل تمام چیزهای خوبی که تموم میشه ناراحت کننده ست که در جنگ با دیو سیاه حاکم ، رنگ و رخساره از نوروز و سال نو و هیاهوی شب عید مثل خیلی چیزای خوب دیگه قافیه رو باخته و من در این وانفسای به تنگ اومده سال 1401، این خاطر پریشون رو به این بند پینه میزنم که شاید فردا روز دگری آید ...