بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق
بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق

182


    این بارون نا به هنگام ،اما دلنگیز و دوست داشتنی پاییزی بانی باز شدن پنجره و پرشدن اتاق ازبوی پاییز شده و چقدر منِ عشقِ پاییز  به وجد اومدم و اتاق پر پنجره و خاموش از نور (که به ظن رفقای کور دلم با دو سری پرده  از نور تهی شده رو )از روشنایی کم رمق این صبح پاییزی مملو از نشاط کرده هر چند تلاطم روزکاری امروز  بورس از رفقا فرصتی برای حس این همه زیبایی بجا نذاشته و من خاموش تر از تمام پاییز های گذشته  از این چند لحظه زیبایی ، در ذهنم نقش خاطره میزنم.