-
خودپسندی و غرور
یکشنبه 8 فروردینماه سال 1395 07:16
ت فاوت میان خودپسندی و غرور در این است که غرور، اعتقاد راسخ به ارزش فوق العاده ی خویش در زمینه ای خاص است، اما خودپسندی، خواستِ ایجاد چنین اعتقادی در دیگران است و معمولاً با این آرزوی نهان همراه است که در نهایت، خود نیز بتوانیم به همان اعتقاد برسیم. بنابراین، غرور از درون انسان نشأت می گیرد و در نتیجه، قدردانی مستقیم...
-
دلم میخواست...
دوشنبه 23 آذرماه سال 1394 09:23
وقتی شاطر عباس نان های داغ را توی دستهای #مهتاب میگذاشت دلم میخواست جای شاطر عباس بودم. وقتی مهتاب نانهای #داغ را لای چادر گلدارش میپیچاند دلم میخواست من، آن نانهای داغ باشم. وقتی مهتاب به خانه میرسید و کوبه ی در را میکوبید، هوس می کردم کوبه ی در باشم. وقتی مادرش نانها را از مهتاب میگرفت، دوست داشتم مادر مهتاب باشم....
-
89
پنجشنبه 7 آبانماه سال 1394 07:05
ه رکسی، در یک جای خاطراتش، روزی وجود دارد که در آن روز خیال کرده که چیزی را یا کسی را دوست دارد نه اینکه دوستش نداشته باشد، خیال کرده آن چیز را برای همیشه دوست خواهد داشت و آن را برای همیشه خواهد داشت. هرکسی در یک روزی از زندگی اش، یعنی یکی از آن روزهای کشدار که بوی خواب می دهد و خمیازه و شاید هم شبی، یکی از آن شب...
-
88
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1394 11:43
و باز این پاییز دوست داشتنی لعنتی ...
-
87
سهشنبه 28 مهرماه سال 1394 14:57
ما شعلهی شوق تو به صد حیله نشاندیم دامن مزن این آتش پوشیدهی ما را.... #وحشی_بافقی ت و دوره ای که اوج خنده مصداق بارز تمارض ه و لحظه در سرازیزی تکرار رو به فناست ، گپ چند دقیقه ای و تلفنی با کسی که زندگیش تصور جهنم در پهنای دنیاست،ولی هر دفعه صحبت کردن باهاش گل لبخند باشه به احساست باید گفت این فرصت در این دوره کسادی...
-
86
سهشنبه 28 مهرماه سال 1394 14:45
ف صل عوض میشود جـــای آلو را خــرمالو میگیرد جـای دلتنگی را دلتنـــگی ... علیرضا روشن
-
85
دوشنبه 30 شهریورماه سال 1394 11:30
همیشه از موسیقی میترسیدم ، چون نمیدانستم میخواهد مرا به چه دنیایی ببرد !!! فرانتس کافکا م ای همیشه فراری از موسیقی ، دغدغه های داشتیم که هوا خواهی از موسیقی براش خیلی شیک بود یا که احساس خسته و کهنه و چروک شده ما برای به پرواز در اومدن باهاش بی پر و بال بود و برای همینم بود که با تمام احساس جای خالی موسیقی در زندگیم ،...
-
هفته های شش روزه
دوشنبه 30 شهریورماه سال 1394 11:10
ا ز اوضاع حقیر خواسته باشید با همان کثافت و بی تکلیفی قدیم می گذرد با این فرق که چند ساعت هم به بیکاری اداری اضافه شده است. بیخود و بیجهت روزها را به شب می رسانیم و شکر قادر بی همتا را به جا می آوریم. فصلها و سالها می آیند و می روند و اگرچه ما با آنها کاری نداریم مثل اینست که آنها با ما خیلی کارها دارند! صادق هدایت /...
-
83
دوشنبه 16 شهریورماه سال 1394 07:56
ب ه شدت به آغوش معشوقه هیتلر فکر میکنم که در رام کردن آن همه کینه چه اغوشی بوده است و به اندازه یک جنگ جهانی دلم میخواهدش... سید علی صالحی پ.ن: تصویر خانم Eva Anna Paula Hitler was the longtime companion of Adolf Hitler and, for less than 40 hours, his wife. Wikipedia
-
82
شنبه 31 مردادماه سال 1394 09:43
ا گر کفشت پاتو می زد و از ترس قضاوت مردم پابرهنه نشدی و درد و به پات تحمیل کردی، دیگه در مورد آزادی شعار نده! آلبر کامو
-
اینجا خدا دنبال تان نیست
پنجشنبه 29 مردادماه سال 1394 09:25
ا و تمام ظرف هایی را که تصویر صلیب بر آنها بود دور ریخت و همه ی نشانه های کلیسا را از کافه برداشت. خیلی زود تغییراتی در دکوراسیون کافه ایجاد کرد و فقط اجازه داد پشتی صندلی ها به شکل صلیب باقی بماند و نام کافه را نیز به 《کافه فراموشی》تغییر داد. زیر تابلو سردر کافه هم این طور نوشت: - "خوش آمدید، اینجا خدا دنبال تان...
-
80
سهشنبه 13 مردادماه سال 1394 12:20
ق رارمان بود که تن به هیچ چیز ندهیم جز آزادی من به زندان داده بودم برای آزادی تو به قاضی برای آزادی "سجاد گودرزی"
-
79
سهشنبه 23 تیرماه سال 1394 09:06
ل ئونارد: یه کار بدی کردم شلدون: رو منم تاثیر داره؟ لئونارد: نه شلدون: پس در سکوت رنج ببر The Big Bang Theory + S06E06
-
78
یکشنبه 21 تیرماه سال 1394 14:33
خ وابم هایم بوی تن تو را می دهد نکند آن دورترها نیمه شب در آغوشم می گیری ؟ فدریکو گارسیا لورکا
-
77
شنبه 20 تیرماه سال 1394 07:51
چ ند صبای است سایت Tinypic که اولین خواستگاه من برای آپلود عکس در فضای مجازی با دنیای از خاطره است ، به دلایل نامعلومی بعد از فیلتر شدن با دلایل نامعلوم از فیلتر خارج شده است . یادش بخیر باید 10 دوازده سالی گذشته باشه از اون خاطرات، یادش بخیر ... پ.ن : برای انتشار عکس بالا در وبلاگ سکوت شبانه سابق تذکر کتبی از هیوا...
-
هیچ
پنجشنبه 11 تیرماه سال 1394 15:08
ه یچ شدهام، هیچ. و کسی نمیداند که آنکه نفس میکشد، آنکه راه میرود، آنکه لبخند میزند، آنکه میگرید و آنکه به نقطهای در آن دور خیره میشود همان نیست که باید باشد. به این میاندیشم که هیچ چه میتواند باشد یا اصلاً چه نمیتواند باشد، بدین گونه است که شاید به مفهوم خودم، زندگیام و آنچه که بودم پی ببرم. من در گردابی...
-
خانه دلت ویران باد
سهشنبه 9 تیرماه سال 1394 15:37
ح الت غریبی است که در یک بعدظهر سوزان ، دختریکه مشتاقانه در پی تو ست را جواب رد به سینه ش بزنی و به دختری که مشتاقانه در پی اونی ولی میدانی سرنوشتی با او نخواهی داشت را با نگاه منتظر او ، بی پاسخ، به دست سرنوشت بدی و داغ دار ، تنها و ویران به خانه برگردی
-
74
سهشنبه 26 خردادماه سال 1394 08:29
ا ین روزها،آغشته ترین لحظه ها به دلچسب ترین رویاها ی را تجربه میکنم که دوستشان ندارم . احتمالا افسرده ام ...
-
73
پنجشنبه 7 خردادماه سال 1394 13:54
م عجزه خبر نمی کند لطفا با احتیاط ناامید شوید
-
72
دوشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1394 14:37
ا ردیبهشت آخرین ماه بهار است ...
-
71
یکشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1394 09:48
چ ه کند طفل یتیمی که شبِ جمعه دهد . . . شوهرِ مادر او ، فحش به روح پدرش! غلامعباس سعیدی
-
70
سهشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1394 10:58
زن, دوست داشتن نصفه و نیمه نمی فهمد یک زن را یا باید پرستید یا به حال خود رها کرد... خاکستری فرسوده اش میکند, بیشتر از نبودنت, بیشتر از سیاه مطلق...... . "شهره توکلی"
-
امروز
یکشنبه 16 فروردینماه سال 1394 13:16
ت و عالم ملکتوی (!) ما مردا حس خواستن ولو آنی دختری که از کنارمون میگذره ، همکار خانمی که دیدن هر روزش طغیانی از احساسه ، همکلاسی دختری که کنارش نشستن و حرف زدن باهاش وصف نشدنیه ، اغلب جز دلچسب ترین خواستن هامونه.اما این دلچسبی وقتی با وقاحت و رفتار حیونیمون قاطی میشه تا ارضای برای حس شهوت شه ، شهوتی که احساسی ،...
-
سال نو مبارک
شنبه 1 فروردینماه سال 1394 02:43
ﻣ ﯽ ﺑﯿﻨــﯽ؟ ﺯﻣـــﺴﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﺎﺭﺵ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ،ﻓﻘﻂ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺳﺮﺩ ﻭ ﯾﺨﯽ ﺍﺳﺖ ... ﮔﻮﺷﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﺭ ﺟﻠﻮ "ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ،ﺩﻟﺶ ﮔﯿﺮ ﺑﻬـــﺎﺭ ﺍﺳﺖ" ﺍﻧﮕﺎﺭﯼ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻬﺎﺭ ﺷﺪ… ﺩﯾﺮﻭﺯ ﮔﺮﺩﻭﺧﺎﮎ ﮐﺮﺩ،ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑــــﻐﺾ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺗﺮﮐﯿﺪ ﺑﻐﻀﺶ… ﺩﻟﻢ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﺭ ﻣﯿﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺍﻣﺴﺎﻟﺘﺎﻥ ﺑﻪ...
-
67
پنجشنبه 14 اسفندماه سال 1393 15:51
خ اموشی به هم ریخته ای بود اتاق تصورات ذهن خسته من . عجب جنب جوشی وصف ناپذیر لحظه ای و لحظه ای طغیان سکوتی مرگبار .پنجره ای که نبود و نوری که می دمید .آرامشی رنگ می باخت در روشنایی مدافع همیشگی .عجب تحملی از تحمل دردی با تاوان فراموشی . فراموشی ، جنب جوش و آرامش چه جمع در تضادی در اتاقک بی پنجره خسته تصورات ذهنم.
-
امید
چهارشنبه 13 اسفندماه سال 1393 11:45
ج ای نوشته شده بود : آخرین چیزی که میمیرد امید است
-
پدر منو در اورده !
شنبه 9 اسفندماه سال 1393 10:41
همفری بوگارت + : چشمات اذیتت میکنه ؟ لورن باکال + : نه همفری بوگارت : ولی پدر منو در اورده !
-
من خسته ام رییس!
پنجشنبه 23 بهمنماه سال 1393 14:42
J ohn Coffey: People hurt the ones they love. That’s how it is all around the world جان کافی: مردم اونایی رو که دوست دارن اذیت میکنن . همه جای دنیا همینه … + پ.ن : دیشب برای چندمین بار به تماشای بازی محسور کننده و زیبای تام هنکس و مایکل کلارک نشستم تو فیلم مسیر سبز . مثل تمام دفعات قبلی،تمامی حس لذت بخشی از دیدن یک...
-
خفه شو و کارت بده
جمعه 17 بهمنماه سال 1393 19:06
س کانس آخر و دیالوگ های آخر و حسی که از دیدن این فیلم + آخرشه ... آقای بکستر : من دوستون دارم،خانوم کیوبلیک خانوم کیوبلیک : سه خانوم کیوبلیک : بی بی آقای بکستر : شنیدی چی گفتم ،خانوم کیوبلیک؟ .من کاملاً شما رو میپرستم خانوم کیوبلیک : خفه شو و کارت بده
-
59
دوشنبه 6 بهمنماه سال 1393 08:39
و ای که ردپای دزد آبادی ما ، چقدر شبیه چکمه های کدخداست + روزی که ردپای به جا مانده ،شبیه چکمه های کدخدا بود یکی میگفت: دزد، چکمه های کدخدا را دزدیده، دیگری گفت: چکمه هاش شبیه چکمه کدخدا بوده. هر کسی به طریقی واقعیت را توجیه میکرد، دیوانه ای فریاد برآورد: که مردم؛ دزد، خود کدخداست، مردم پوزخندی زدن و گفتند:کدخدا به دل...