بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق
بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق

243

ساعت ده دقیقه ای شده که از 18 گذشته و من در اولین روز زمستانی این شهر ،تنهایی در اتاق کارم در حال سر هم کردن تتمه کارهای باقی مونده امروز بودم که کلافگی و خستگی  کار منو به یکی از صفحه هات اجتماعی  کشوند که خوندن  پرسش و پاسخی،  باعث نشستن اولین لبخند  امروز و البته  بسیار ملیح بر چهره عبوس امروزم  شد.گفتم برای شما هم شاید خوندنش خالی از لطف نباشه :

سوال فرمودند :  داستان ازدواج و آشنایی با همسراتون که معجزه بود و تعریف کنید؟؟؟؟

وجالا  در میان انبوهی از جواب های رمانتیک و شاید بسیار غلو شده به این تک جواب از نظر من عالی میرسی : "مال من بیشتر به فاجعه شبیه تا معجزه"

نظرات 4 + ارسال نظر
بهامین شنبه 1 دی‌ماه سال 1397 ساعت 07:47 ب.ظ

سلام
خدا قوت وخسته نباشی
کارمند نمونه وپرتلاش.

کاش انتخاب ها همونی باشه که احساس انتخاب میکنه که لحظه لحظه مرورش معجزه باشه. حتی با سختی های مسیر زندگی.

کاش !

marzi شنبه 1 دی‌ماه سال 1397 ساعت 09:10 ب.ظ http://rozegaremarzi.blogsky.com

پس دلیل سیاه سفید بودن عکسها و وبلاگ این بود.

دقیقا متوجه منظورتون نشدم ولی اگه منظورتون ازدواجه که باید بگم این یکی تو توشه این سه دهه زندگی من نبوده

پرتقال گندیده یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1397 ساعت 08:03 ب.ظ

اولش فکر کردم که اره بامزه س ولی فکرشو بکن با ینفر زندگی میکنی فکر میکنی دوستت داره برات ارزش قائله ولی از همه جا بیخبر همسرت میاد توی یه کامنت از اشنایی باهات بعنوان فاجعه یاد میکنه
چقدر غم انگیز شد

اره خب از این ور هم میشه دید هرچند دوست دارم دلمو اینجوری خوش کنم که طرف مزاح فرموده اند

marzi یکشنبه 9 دی‌ماه سال 1397 ساعت 10:55 ب.ظ http://rozegaremarzi.blogsky.com

واسه این پست هم نظر گذاشته بودم. که عذرخواهی بود. اونم نیست که!

مگه نفتی پاک کن!؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد