بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق
بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق

258

Gipsy Kings - No Volvere

به من می گفت :

چشم های تو مرا به این روز انداخت !

این نگاهِ تو کارِ مرا به اینجا کشانده . تاب و تحمل نگاه های تو را نداشتم نمی دیدی که چشم بر زمین می دوختم ؟

به او گفتم :

در چشم های من دقیق تر نگاه کن !

جز تو هیچ چیزی در آن نیست ...


چشم هایش / بزرگ علوی


254


شنیده ام تنهایی به کافه می روی
خیابان ها را متر می کنی
بی دلیل می خندی
شنیده ام خواب هایت زمستانی شده اند
روزهایت کوتاه، موهایت کوتاه...
راستی، کنار همیشگی هایت، شب های تنهایی، دلتنگ من هم می شوی؟


 روزبه معین

252

باور دارم که هنوز می‌شنوم

پنهان در پای درختان نخل

صدای او را، لطیف و ژرف

همچون آواز یک فاخته


آه، شب دلربا

با وجدی آسمانی

آه، چه خیال شوق انگیزی

چه سرمستی دیوانه واری، چه رویای شیرینی



David Gilmour I Still Believe I Hear

  ادامه مطلب ...