بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق
بی قرار

بی قرار

من نمی دانم زاده یک قانونم یا پدیده یک عشق

123


جا مانده است
چیزی جایی
که هیچ گاه دیگر
هیچ چیز
جایش را پر نخواهد کرد
نه موهای سیاه و
نه دندانهای سفید ...

حسین پناهی

نظرات 4 + ارسال نظر
تارا سه‌شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 11:33 ق.ظ http://www.tara-os.com

دوست داشتم بپرسم چرا اون نوع ساکند موندن بزرگ ترین یاغی گریه ؟ ساکن موندنی که علتش وسیله نیست..

یاغی گری همیشه نمایشی از انزجار از قوانین و عبور ازخطوط قرمر و هنجارهای درست یا نادرست جامعه ای که به اونا خو گرفته و خسیسه قالبش طغیان رفتار و احساس یاغی گر تعریف میشه
ولی ساکن موندن (که احتمالا اشاره به پست مادر بزرگ) خسیسه دوم رو به ظاهر نداره اما تو دنیای که تو این پست ازش حرف زدی "،توانایی طی کردن فاصله هارو داریم" وقتی "توانایی "برای رفتن وجود داره و انتخاب معمول هم طی کردن و رفتن هست "ساکن" باقی موندن به نوعی خلاف جریان آب حرکت کردن محسوب میشه و دیگه " ساکن " موندن "علیت" نیست که تنها ایزار (یا به روایت شما وسیله)برای بیان طغیان رفتار و احساس فرد محسوب میشه....
کسی به ساکن موندن تو همچنین شرایطی زبان به اعتراض میگیره باید حامل "درد"ی بزرگ بوده باشه

چقدر حراف ی کردم....

تارا پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 12:03 ب.ظ http://www.tara-os.com

متوجه ی کلامتون شدم :)
و موافق نظرتون هستم.
شاید میشه یک نوع واکنش در نظر گرفتش که شخص در مقابل خودش انجام میده نه شرایط حالا به هردلیلی.

حرافی نیست ، کلمات رو به جنبش در آوردید و ممنونتونم :)

تارا پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 12:09 ب.ظ http://www.tara-os.com

و راجع به سوالتون باید بگم. بله من اهل گیلان هستم.
و عقیده ام راجع به اینکه نظرات مخفی بمونه اینه که اون ها بیشتر رنگ و بوی حقیقت به خودشون میگیرن و ترس از اینکه مبادا کس دیگه ای بخونتشون سانشورشون نمیکنه و اونچه رو که باید مخاطب ها بیان میکنن راجع به اون نوشته .
خیلی وقت ها هم به اشتباه بودنش فکر کردم و باز کردم نظرات رو اما خود مخاطب ها بودن که دوباره خواستن نظراتشون نمایش داده نشه و من همیشه سردرگم این موضوع هستم و فعلا هم گذاشتم همینطوری بمونه هر چند کسایی هم هستن که کاملا مخالف پنهان موندن باکس نظرات هستن.
و اینکه من متولد ۷۷ هستم.
راستش دقیقا نمیدونم منظورتون از سبک و سیاق وبم چیه اما این نوشته ها و این چیزهایی که توی وبم هست خیلی مرتبط با از دست دادن پدرم نیست. اون نوشته ها چکیده ای از خودمه .اما وقتی از پدرم نوشتم و مینویسم نوشته هاییه که تازه برای خودم و روحم اتفاق افتاده و شوک بزرگی بوده برام.
امیدوارم تونسته باشم جواب سوالتون رو بدم :)

تارا پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 01:49 ب.ظ http://www.tara-os.com

حدس میزدم درباره سنم همچین فکری کنید چون خیلی ها این رو بهم گفتن که نویسنده وبم سنش به نوزده بیست سال نمیخوره.
این که سن فقط یه عدده خب یه حرف کلیشه ای هستش و من معتقدم واقعا سن فقط یه عدد نیست بیانگر خیلی چیز هاست اما به این هم معتقدم که آدم ها میتونن شبیه همسن هاشون و شبیه سنشون نباشن و چند سال کوچیک تر با بزرگ تر باشن.
حرفتون درباره افراد دهه۶۰ و ۷۰ کاملا صحیحه و منم موافقم برای همین هم هست که به شخصه با افراد دهه ۶۰ بیشتر کنار میام تا با همسن های خودم.
شاید علتش همون وجه مشترکیه که شماها پیش گرفتید و خمیره تون اونطوری شکل گرفت و من تو هیاهوی حاشیه های دهه خودم جذب اون راه قدیمی شدم.
منم امیدوارم این طرف فکر ها و این نگرش ها گسترش بیشتری پیدا کنه و به نتیجه ای برسه تو جامعه مون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد